امیر
نویسه گردانی:
ʼMYR
امیر. [ اَ ] (اِخ )در کتاب مقدس بدو تن بدین نام اشاره شده : 1 - امیر (متکلم )، یکی از افراد خانواده ٔ کهانت . 2 - مردی که از تل نمک و تل حرشا برآمد. (از قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۱۳۵ مورد، زمان جستجو: ۵.۳۳ ثانیه
کاتب بن امیر. [ ت ِ ب ِ ن ِ اَ ] (اِخ ) امیرکاتب بن امیر عمربن امیر غازی قوام الدین ابوحنیفةالاتقانی . وی در بغداد و دمشق درس گفت و سپس به ...
سید میر محمد امیر عالم خان (۱۹۴۴ - ۱۸۸۰)، آخرین امیر بخارا پیش از چیرگی کامل حکومت اتحاد جماهیر شوروی بر منطقه ماوراءالنهر بود. با وجودی که از سال ۱۸۷...
خَلَف بن اَحمَد (خلف بن ابو جعفر بن لیث) ملقب به امیر خلف بانو، آخرین امیر صفاری بود که از حدود سال ۳۵۲ تا ۳۹۳ قمری[۱] که غزنویان بر آنها چیره گشتند ب...
اَمیرُ الْمُسْلِمین، عنوان فرمانروایان سلسلة مرابطون در شمال افریقا و اندلس. دربارة زمان و چگونگى برگزیده شدن این عنوان از سوی آنان اختل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
امیر آب حیوان . [ اَ رِ ب ِ ح َ / ح ِ ] (اِخ ) خواجه خضر علیه السلام . (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) : ضمیر من امیر آب حیوان زبان من شبان واد ایمن...
امیر آخرالزمان . [ اَ رِ خ ِ رُزْ زَ ] (اِخ ) کنایه از حضرت قائم است . (از انجمن آرا).
امیر مازندرانی . [ اَ رِ زَ دَ ] (اِخ ) شیخ العجم . شاعر عارف و دارای دوبیتیهایی بزبان طبری است . از اشعار او در ریاض العارفین آمده است . (از ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
امیرعبّاس هویدا (۲۸ بهمن ۱۲۹۷ – ۱۸ فروردین ۱۳۵۸[۱]) سیاستمدار ایرانی بود. او در زمان پادشاهی محمدرضا پهلوی به مدت ۱۲ سال و شش ماه نخستوزیر ایران بود ...