انا
نویسه گردانی:
ʼNA
انا. [ اَن ْ نا ] (اِخ ) دهی است از بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با 150 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بئر أنا. [ ب ِءْ رِ اءَن ْ نا ] (اِخ ) نام چاهی که حضرت رسول بر بنی قریظه در آنجا فرودآمد و مردم در آنجا بر او گرد آمدند. و نام این چاه را ...
عین انا. [ ع َ ن ِ اُ ] (اِخ ) انا، وادیی است بین صَلا و مَدیَن ، و آن بر ساحل واقع است . و گویند: نام قریه ای است در راه مصریان هرگاه به ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عنا. [ ع َ ] (ع اِ) همان «عناء» در عربی است که در تداول فارسی زبانان غالباًهمزه ٔ آن حذف شود. زحمت . رنج . مشقت . (از ناظم الاطباء) (از غیاث ...
عنا. [ ع َ ] (ع مص ) بندی و اسیر گردیدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
عنا. [ ع َ ] (ع اِ) جانب و ناحیه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گروهی از قبایل مختلف مردم . (از اقرب الموارد). عِنو. رجوع به عنو ش...
عنا. [ ع َن ْ نا ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: عن ، حرف جر + نا، ضمیر متصل ) درباره ٔ ما. از ما.
عنا. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان . سکنه ٔ آن 500 تن . آب آن از چشمه و قنات . محصول ...
عناء. [ ع َ ] (ع مص ) رنج دیدن . (از منتهی الارب ). || بندی گردیدن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). اسیر گشتن . (از اقرب الموارد). || رویانیدن...
عناء. [ ع ِ ] (ع مص ) منازعت کردن با کسی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رنجانیدن . || رنج کشیدن . (ناظم الاطباء). معاناة. رجوع به ...