اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انشاء

نویسه گردانی: ʼNŠAʼ
انشاء. [ اِ ] (ع اِمص ) آفرینش . ایجاد :
ز گوهر دان نه از هستی فزونی اندرین معنی
که جز یک چیز را یک چیز نبود علت انشا.

ناصرخسرو.


|| سخن پردازی . سخن آفرینی . نویسندگی . شاعری . تألیف عبارات :
دل شعبده هاگرفت از فکرت
جان معجزه ها نمود در انشا.

مسعودسعد.


بر بدیهه راندم این منظوم و گستردم قلم
هیچ خاطر وقت انشا برنتابد بیش از این .

خاقانی .


دبیرم آری سحرآفرین گه انشا
ولیک زحمت این شغل را ندارم سر.

خاقانی .


قصدم از الفاظ او راز تو است
قصدم از انشاش آواز تو است .

مولوی (مثنوی ).


|| (اِ) نوشته ٔ مترسلانه و فصیح و با سجع و قافیه . (ناظم الاطباء). هر نوع نوشته ای که مراد از آن نمایاندن قدرت نویسندگی و تعیین ارزش نوشته باشد (مقابل املاء در مدارس ) :
چون تمسکْت بحبل اﷲ از اول دیدند
حسبی اﷲ وکفی آخر انشا بینند.

خاقانی .


همانا که در فارس انشای من
چو مشک است بی قیمت اندر ختن .

سعدی (بوستان ).


و رجوع به انشاء و انشا کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
انشاء. [ اِ ] (ع مص ) بیرون آمدن از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آفریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غی...
انشا. املاءِ ناصحیح انشاء و انشاء.
ان شاء ا. [ اِ ئَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ شرطیة) ۞ کلمه ٔ غیرموصول ۞ که در مقام استقبال کارها استعمال می کنند؛ یعنی اگر بخواهد خدا. (ن...
انشا کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آفریدن . خلق کردن . (فرهنگ فارسی معین ). || مترسلانه نوشتن . فصیح و با سجع و قافیه نوشتن . (ناظم الاطبا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.