اوبة
نویسه گردانی:
ʼWB
اوبة. [ اَ ب َ ] (ع مص ) اوب . بازگشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر). رجعت . بازگشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اوبه در اصطلاح اهل سلوک همان توبه است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || (اِ) یک پای ستور. ج ، اوبات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اوبه . [ ب َ ] (ترکی ، اِ) پشته و توده . (آنندراج از فرهنگ وصاف ).
اوبه . [ ب ِه ْ ] (اِخ ) بضم اول و سکون ثانی مجهول و کسر ثالث و ظهور هاء نام قریه ای است از قرای هرات و نزدیک بدان . (برهان ) (آنندراج ) (...
شهرستان اوبه که به زبان پارسی یعنی مخفف از واژه "او بهتر"° معروف هست یکی از ولسوالیهای تاجیک و پشتون نشین هست ولسوالی اوبه° از سرسبز و زراع...
اوبه عطا. [ ب ِ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس دارای 150 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...