اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اوبه

نویسه گردانی: ʼWBH
اوبه . [ ب ِه ْ ] (اِخ ) بضم اول و سکون ثانی مجهول و کسر ثالث و ظهور هاء نام قریه ای است از قرای هرات و نزدیک بدان . (برهان ) (آنندراج ) (حبیب السیر چ قدیم ج 1 ص 379). و در معجم البلدان بفتح همزه ضبط شده و نسبت بدان اوبهی است . رجوع به معجم البلدان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اوبه . [ ب َ ] (ترکی ، اِ) پشته و توده . (آنندراج از فرهنگ وصاف ).
شهرستان اوبه که به زبان پارسی یعنی مخفف از واژه "او بهتر"° معروف هست یکی از ولسوالی‌های تاجیک و پشتون نشین هست ولسوالی اوبه° از سرسبز و زراع...
اوبه عطا. [ ب ِ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس دارای 150 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
اوبة. [ اَ ب َ ] (ع مص ) اوب . بازگشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر). رجعت . بازگشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اوبه در اص...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.