اول
نویسه گردانی:
ʼWL
اول . [ اَوْ وَ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی و آنکه همیشه بود. و در شرح مشارق گفته اول پیداکننده ٔ وجود و آخر فناکننده ٔ موجود.(کشاف اصطلاحات الفنون ). فردی که از جنس آن نه سابق بر آن و نه مقارن با آن غیری نباشد. (از تعریفات ).
واژه های همانند
۲۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
تیران اول . [ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) بیست و هفتمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است ...
رامسس اول . [ س ِ س ِ اَوْ وَ ](اِخ ) ۞ سرسلسله ٔ خاندان نوزدهم از فراعنه مصر است (1320-1318 ق .م .) که مدت دوقرن از قرن 14 یا 15 ق .م . در...
سارگن اول . [ گ ُ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ۞ مؤسس دولت آکد بوده و در2637 تا 2582 ق .م . میزیسته است . (وبستر) ۞ . به سال 2750 ق .م . به شمال ...
ژوستن اول . [ ت َ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام امپراطور روم شرقی از 518 تا 527 م . وی عموی ژوستی نین و اصلش از ایلیری ۞ است .
آول و تاول . [ وَ ل ُ تا وَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پر از جراحت . پر از سوختگی . پر از جای گزیدگی .
این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: فاتام یانس آریت fâtâm yâns ãrit (فاتام از سغدی: fatam: اول + یانس. «اوستایی»: شخص + آریت: جمع از سغدی آ...
ملکشاه اول . [ م َ ل ِ هَِاَوْ وَ ] (اِخ ) سومین از سلاطین سلاجقه ٔ آسیای صغیر (500 - 510 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 137).
میرمظفراول Mir Mozafar || حاکم ایل ارکوازی، ایل بدره، ایل میش خاص، ایل چعب، ایل بالاوند، ایل بولی، ایل ده بالایی. ایل پنجستون، ایل ریزوند و برخی از من...
فرادات اول . [ فْرا / ف َ ت ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ظاهراً نام یکی از پادشاهان اشکانی است که قبیله ٔ غیرآریائی مردها را از تبرستان به قفقاز کوچانی...
کاترین اول . [ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) امپراطریس روسیه و زن پطر کبیر و جانشین او. آلبرماله در تاریخ خود نویسد: «پطرکبیر برای اینکه مبادا پسر فرز...