اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اهلاً

نویسه گردانی: ʼHLA
اهلاً. [اَ لَن ] (صوت ) در عربی مفعول مطلق است اهلاً و سهلاً. اهلاً و مرحباً، مأخوذ از تازی ؛ خوش آمدید. (ناظم الاطباء). اهلاًبک ، مرحباًبک ؛ خوش آمدی است که به وارد و مهمان گویند. چنانکه لا اهلاً بک و لا مرحباً را در موقع نفرین و ذم گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- اهلا بک و سهلا ؛ آبادانی و آسانی باد ترا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- اهلاً و سهلاً و مرحباً ؛ دستور عرب است که چون کسی از راه دور بیاید این هر سه کلمات گویند، اهلاً؛ یعنی آمدی تو اهل و اقربای خود را، سهلاً؛ یعنی سیر کردی تو زمین نرم را، مرحباً؛ یعنی جای تو فراخ است . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). به اهل و جای فراخ رسیدی پس الفت پذیر و وحشت مگیر و مأنوس شو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
بر خوانم را حلون اگر نیست
امید به مرحبا و اهلا.

انوری .


شادم بتو مرحباو اهلا
ای بخت سعید مقبل من .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
احلاء. [ اِ ] (ع مص ) سرمه ٔ حَلوء کشیدن . (منتهی الارب ). || شیرین کردن . || شیرین یافتن . (تاج المصادر).
اهل ا. [ اَ لُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) مردان متقی و پارسا : مردی از اهل اﷲ رسید و وقوف بمددی را به ایشان تلقین کرد. (انیس الطالبین ص 114). و ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.