اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ایدع

نویسه گردانی: ʼYDʽ
ایدع . [ دَ ](ع اِ) زعفران . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر) (ناظم الاطباء). || چوب بقم . || شلمی است سرخ که از سقطری آورند و در تداوی جراحات بکار برند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درختی است که بدان جامه ها رنگ کنند یا نوعی از حنا. || نام مرغی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ایدع . [ اَ دَ ] (اِ) بلغت رومی دوایی است که آنرا خون سیاوشان گویند و بعربی دم الاخوین خوانند. (برهان ) (از الجماهر ص 36) (آنندراج ) (الفاظ ا...
عیدا. [ ع َ / ع ِ ] (اِ) گیاهی است ، کوهستانی ِ او در قلل و شواهق روید به ارتفاع ذراعی ، با شاخه های اغبر، و آن را برگ و تخم نباشد و سخت معقد...
این اسم ترکی است و معنی ان یعنی "درماه -درون ماه" ای یعنی ماه و دا یعنی در یا درون
یک اسم کردی میباشد که به معنی عشق به آزادی.فرشته خوشبختی و زیبایی
این نام در سنسکریت ایدا áyḍā (دارای هر چیزی که تازه سازی یا نیرو بخشی می دهد، حاوی هر چیزی که باعث طراوت یا تقویت می شود. 2ـ واژه یا سخنی که با شادی ب...
ایداء. (ع مص ) (از «ادی ») یاری دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ). || قوت گرفتن مرد بسلاح و...
ایداء. (ع مص ) (از «ودی ») هلاک گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). هلاک شدن . (منتهی الارب ). || مرگ فرا رسیدن ....
اید ا. [ اَی ْ ی َ دَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای مؤید دارد. خدای یاری دهد : گفت اید اﷲ الوزیر امیرالمؤمنین وی را [ طاهر ] از ف...
ائداء. [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایداء شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.