آیدا
نویسه گردانی:
ʼAYDʼ
این نام در سنسکریت ایدا áyḍā (دارای هر چیزی که تازه سازی یا نیرو بخشی می دهد، حاوی هر چیزی که باعث طراوت یا تقویت می شود. 2ـ واژه یا سخنی که با شادی بخشی (ایدا ïdā) پایان می یابد یا دارای آن می باشد. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز، چاپ 1964 ص 233 ستون سوم)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
این اسم ترکی است و معنی ان یعنی "درماه -درون ماه" ای یعنی ماه و دا یعنی در یا درون
یک اسم کردی میباشد که به معنی عشق به آزادی.فرشته خوشبختی و زیبایی
عیدا. [ ع َ / ع ِ ] (اِ) گیاهی است ، کوهستانی ِ او در قلل و شواهق روید به ارتفاع ذراعی ، با شاخه های اغبر، و آن را برگ و تخم نباشد و سخت معقد...
ایداء. (ع مص ) (از «ادی ») یاری دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ). || قوت گرفتن مرد بسلاح و...
ایداء. (ع مص ) (از «ودی ») هلاک گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). هلاک شدن . (منتهی الارب ). || مرگ فرا رسیدن ....
اید ا. [ اَی ْ ی َ دَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای مؤید دارد. خدای یاری دهد : گفت اید اﷲ الوزیر امیرالمؤمنین وی را [ طاهر ] از ف...
ایدع . [ اَ دَ ] (اِ) بلغت رومی دوایی است که آنرا خون سیاوشان گویند و بعربی دم الاخوین خوانند. (برهان ) (از الجماهر ص 36) (آنندراج ) (الفاظ ا...
ایدع . [ دَ ](ع اِ) زعفران . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر) (ناظم الاطباء). || چوب بقم . || شلمی است سرخ که از سقطری آورند و در تداوی جراح...
ائداء. [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایداء شود.