ایها. [ اَی ْ ی ُ ] (ع حرف ندا) ای . این کلمه را در فصل میان حرف ندا و منادی آورند و در این صورت منادی را هم مرفوع و هم منصوب خوانند. (ناظم الاطباء): فضل گفت ایها الشیخ دانی چه میگویی ؟ شک است که امیرالمؤمنین جز به بهشت رود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
535). حسین گفت ایها الوزیر من پیری ام در این دولت بنده و فرمانبردار دانم که نصیحت و اخلاق من شما را مقرر است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
135).
یکی بهتر ببیند ایها الناس
که می دیگر شود عالم بهر پاس .
سنایی .
ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا بجهان داشتن ارزانی نیست .
سعدی .
الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.
حافظ.
رجوع به منتهی الارب شود.