اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باء

نویسه گردانی: BAʼ
باء. (ع مص ) نکاح . (قطر المحیط). جماع . (منتهی الارب ). مباءة. بائة. نکاح کردن . وطی بسیار. مجامعت . مباشرت . آرامش با. || (ص ) مرد بسیارجماع . (مهذب الاسماء). باشهوت . مرد کثیرالجماع . (آنندراج ) (غیاث ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ماست با. (اِ مرکب ) ۞ آش ماست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آشی که در آن ماست کنند. آش ماست . (فرهنگ فارسی معین ) : وصف برنج زرد و خط س...
سرکه با. [ س ِ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) نام آشی است که از سرکه و گوشت و بلغور و میوه ٔ خشک پزند و آن چنان است که گندم را بلغور کنند و در سرک...
شلغم با. [ ش َ غ َ ] (اِ مرکب ) شلغم وا. آش شلغم . لفتیه . (یادداشت مؤلف ).
عزیز با. [ ع َ زی زُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) نزاربن معدبن منصور عبیدی فاطمی ، مکنی به ابومنصور و ملقب به العزیز باﷲ. صاحب مصر و مغرب . و...
تتری با. [ ت َ ] (اِ مرکب ) سماقیه . (دهار). آش سماق . رجوع به تتری شود.
اشهد با. [ اُ هَِ دُ بِل ْ لاه ] (از ع ، صوت مرکب ) ۞ سوگندی است که در تداول فارسی زبانان بجای خدا گواه است ، خدای را گواه میگیرم ، بکار ر...
اعوذ با. [ اَ ذُ بِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ) پناه میگیرم بخدای . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). پناه میبرم بخدای . بخدای می اندخم . (...
ترینه با. [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ۞ آش ترینه . صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی این کلمه را آورده است و گوید : ترف با وترینه با هر دو همچون د...
جغرات با. [ ج ُ ] (اِ مرکب ) آش ماست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
غالب با. [ ل ِ بِل ْ لاه ] (اِخ ) عبداﷲبن محمد الشیخ بن عبداﷲبن عبدالرحمن السعدی ، مکنی به ابومحمد. از پادشاهان دولت اشراف سعدیین در مراکش...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۷ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.