باخ
نویسه گردانی:
BAḴ
باخ . (اِخ ) در حدودالعالم (چ تهران ص 62) آمده : «سکیمشت » ناحیتی است که اندر وی کشت و غله بسیار است و از پس این سکیمشت پادشاییست خرد اندر شکستگیها و کوهها،آنرا یون خوانند، و دهقان او را باخ خوانند و قوتش از امیر ختلان است ». در فهرست «انواع الملوک » بیرونی در آثارالباقیه (صص 100 - 102) این نام نیامده است .
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
باخ . (اِ) بمعنی راه باشد که عربان طریق گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تاریک . (فرهنگ ضیاء). || شعوری بمعنی زیبایی و حسن ...
باخ . (اِخ ) ۞ یوهان سباستین (1685 - 1750). باخ ، نام خانواده ای آلمانی است که در هنر موسیقی شهرت بسزائی داشتند و مشهورترین آنان یوهان ...
اسشن باخ . [ اِ شِم ْ ] (اِخ ) ۞ ولفرام د. شاعر آلمانی . مولد اسشن باخ (باویر). وی گوینده ٔ منظومه های حماسی (پارزیوال ) ۞ یا غنائی است (117...
اشن باخ .[ اِ ش ِ ] (اِخ ) ۞ (1170 -1220 م .) ولفرام ۞ . شاعر آلمانی که در باویر متولد شد و اشعاری حماسی بسرود.
منشن گلات باخ . [ م ُ ش ِ ] (اِخ ) ۞ شهری در آلمان غربی و در مغرب دوسلدرف ۞ واقع است و 156700 تن سکنه و صنایع ذوب فلزات دارد. (از لاروس ...