باذی
نویسه گردانی:
BAḎY
باذی . (ص نسبی ) منسوب به باذ. رجوع به باذ شود.
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
کرشمه بازی . [ ک ِ رِ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت کرشمه باز. (فرهنگ فارسی معین ).
کنیزک بازی . [ ک َ زَ ] (حامص مرکب ) معاشرت با زنان . مشغول شدن با آنان : چون پادشاهی بر وی قرار گرفت سر در نشاط و شراب و کنیزک بازی و تنع...
یهودی بازی . [ ی َ ] (حامص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) بازی یهودیان درآوردن . به کردار یهودیان دست یازیدن . کنایه است از سخت خست و لئامت نمودن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نیرنگ بازی . [ ن َ / ن ِ رَ ](حامص مرکب ) عمل نیرنگ باز. رجوع به نیرنگ باز شود.
میمون بازی . [ م َ موم ْ / م ِ موم ْ ](حامص مرکب ) عمل میمون باز. رجوع به میمون باز شود.
بازى که درقدیم معمول بوده که بازىبولینـﮓ امروزى شاید از تیله بازى اقتباس شده است .
دائرة المعارف نو
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نوعی بازی که با کارت انجام می گیرد. ورق بازی
عروسک بازی . [ ع َ س َ ] (حامص مرکب ) عمل عروسک باز. بازی با عروسک . (فرهنگ فارسی معین ). سرگرمی دختران با چیدن اتاق و اسباب عروسک . (یادداش...