گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باروو نویسه گردانی: BARWW باروو. [ رُ ] (اِخ ) ۞ اسحاق . ریاضیدان ، فقیه و لغت شناس بنام انگلیسی است که در1630 م . در لندن متولد شده و در 1677 درگذشته است . وی از پایه گذاران موارد استعمال حساب دیفرانسیل در هندسه میباشد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی نبرد بارو بارو1) ساختمان و استحکامات بارو.کلمة بارو در منابع بسیار کهن به کار نرفته و درنهایت به دورة ساسانیان بازمیگردد (رجوع کنید به آیلرز ). میان... بار و بندیل بار و بندیل . [ رُ ب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) احمال و اثقال . بار و بند. رجوع به باروبند شود. بار و بارخانه بار و بارخانه . [ رُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) اثاثه و وسایل خانه . پشتک و بارو زدن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود