گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باری نویسه گردانی: BARY باری . (ص ) باریک بود. عنصری گوید : رای داناسر سخن ساریست ۞ نیک بشنو که این سخن باری است .(فرهنگ اسدی چ عباس اقبال ص 519). (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی خطی نخجوانی ). و گویامخفف باریک است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی باری تعالی باری تعالی . [ ت َ لا ] (اِ مرکب ) خدای عز و جل . خداوندمتعال . خدا. جبار. (منتهی الارب ) : لطف باری تعالی دررسید و آن محنت از گردن من بگردان... باری رعلا باری رعلا. [ ] (اِ) به سریانی بذر کتان است . (فهرست مخزن الادویه ). صفات باری صفات باری . [ ص ِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صفات در باری تعالی بسیط است و در ممکنات مرکب ، یعنی هنگامی که گویند باری تعالی عالم ، قاد... غالیه باری غالیه باری . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) بوی خوش دهندگی . دادن بوی خوش : همواره بود در بر توهر شب و هر روزترکی که کند طره ٔ او غالیه باری .فرخ... باری ارمینیاس باری ارمینیاس . [ اَ ] (معرب ، اِ مرکب ) ۞ یا باری مینیاس یا اقوال جازمه ، از یونانی پری ۞ یعنی درباره ٔ، در خصوص ارمی نیاس ۞ بمعنی عبارت... باری به هر جهت کردن باری به هر جهت کردن . [ هََ ج َ هََ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امری را ناتمام و ناقص و بی استحکام انجام کردن . به تسامح وبی استواری کاری انجام ک... وندر نهان سرشک همی باری به گونه ی پنهانی اشک می ریزی تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود