بازی
نویسه گردانی:
BAZY
بازی . (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن ابی یونس الفازی مروزی . از قریه ٔ فاز (باز) از قراء مرو و از محدثان بود. (الانساب سمعانی ج 2).
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
شب بازی . [ ش َ ] (حامص مرکب ) بازی کردن در شب . || نمایش (تئاتر) است . در قسمی از شب بازی ، لعبت ها نشان می دادند برای بازی تئاتر و از قدیم...
کج بازی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل کج باز. دغلی . مفسدی . مکاری . فریبندگی : ای همه ضرب تو به کج بازی ضربه ای زن به راست اندازی .نظامی .
گل بازی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بازی کردن با گل . عمل گل باز. رجوع به گل باز شود.
لج بازی . [ ل َ ] (حامص مرکب ) عمل لج باز. لجوجی . ستیهندگی . لجاجت . لجاج . لج . ستیزه کاری . خیرگی .
لش بازی . [ ل َ ] (حامص مرکب ) بیعاری . عمل بیعاران . کارهای مردم لش .
هم بازی . [ هََ ] (ص مرکب ) دو کودک که با یکدیگر بازی کنند یا دو حریف که نرد و شطرنج و یا قمار بازند : به راستی که نه هم بازی تو بودم من ت...
یخ بازی . [ ی َ ] (حامص مرکب ) بازی که با سریدن روی یخ کنند. سرسره بازی .یخ ماله . || پاتیناژ. ۞ سریدن روی یخ ، خواه روی یخی که از آب ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
(اسم) دعوای لفظی، نوعی مناظره به قصد تخریب حریف