اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بازی

نویسه گردانی: BAZY
بازی . (اِخ )محمدبن وکیعبن دواس بازی ، مکنی به ابوبکر. منسوب به باز قریه ٔ طوس بود. (تاج العروس ) (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۸ ثانیه
توپ بازی . (حامص مرکب ) فوتبال . کَج ّ. کَجّه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بازی کردن با توپ . بازی کردن با گوی . رجوع به توپ و دیگر ترکیبهای...
جنگ بازی . [ ج َ ] (حامص مرکب ) دلیری و دلاوری و باوقوفی درکار جنگ . || جنگ ساختگی . (ناظم الاطباء).
چلک بازی . [ چ َ ل ُ ] (حامص مرکب ) بازی کردن با چوبهای چلک . الک دولک بازی کردن . عمل چلک باز. چالیک بازی . عمل کودک چالیکی و رجوع به چا...
چوب بازی . (حامص مرکب ) عمل چوب باز. بازی با چوب . با چوب بازی کردن .
حریف بازی . [ ح َ ] (حامص مرکب ) چگونگی و عمل حریف باز.
جفته بازی . [ ج ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) بچه بازی . لواط. همجنس بازی مردان . (اشتنگاس ) : کار این کج مزاج دزدی بودجفته بازی و مهره دزدی بود. ...
چراغ بازی . [ چ َ / چ ِ ](حامص مرکب ) نوعی بازی در نور چراغ . قسمی بازی در روشنی چراغ که سایه هایی بر دیوار افکنند : گردون که طلسم داغ ساز...
چابک بازی . [ ب ُ ] (حامص مرکب ) تازیانه زنی . (ناظم الاطباء).
جام بازی . (حامص مرکب ) کاسه گردانی . || حقه بازی ، تقلب . رجوع به جام باز شود.
تسمه بازی . [ ت َ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) دغلی و فریب و نوعی از قمار. (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دغلی از قماربازی که مردم در آن بسیار ...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۲۲ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.