اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باش

نویسه گردانی: BAŠ
باش . (ترکی ، اِ) به ترکی به معنای سر، رئیس و سرور آمده است . (یادداشت مؤلف ) بمعنی سر که به عربی رأس گویند. از لغات ترکی . (غیاث اللغات ). دزی این کلمه ٔ ترکی را برابر «شف » ۞ فرانسه آورده است : باش التجار یا رئیس التجار... رجوع به دزی ج 1 ص 49 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
گچه باش . [ گ ِ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، ده هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 3هزارگزی خاور راه ارابه ...
باش کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو که در 16 هزار و پانصدگزی شمال باختری ماکو و 4 هزارگزی خاور ...
باش کند. [ ک َ ] (اِخ ) نام رودخانه ٔ نزدیک دهی بهمین نام در دهستان گورائیم اردبیل . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
جای باش . [ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه و سرا و منزل را گویند. (برهان ). مجازاً خانه و وطن . (بهار عجم ) (آنندراج ). رجوع به جای باشش ...
خرم باش . [ خ ُرْ رَ ] (اِ) پرده دار. حاجب . در اطراف شاه [ بزمان ساسانیان ] درباریانی بودند دارای القاب و مناصب عالیه از قبیل دربذ یا رئیس ...
خوش باش . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (نف مرکب ) خوشباشنده . || خوش آمد که تملق باشد. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). || خوش آمدگو : بغفلت عمر شد حافظ...
خوش باش . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِ مرکب ) زمینهایی که بکسی که طرف میل باشد می بخشند بشرطی که آن شخص چیز کمی بصاحب داده و در وقت احضار بخدم...
خیل باش . [ خ َ / خ ِ ] (اِ مرکب ) فرمانده ٔ لشکر ۞ .چه خوش گفت بکتاش با خیل باش چو دشمن خراشیدی ایمن مباش .سعدی (گلستان ).
ده باش . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) باشنده ٔ در ده . || اهلی . (یادداشت مؤلف ). رام و خانگی . (ناظم الاطباء). قققة؛ زاغ ده باش . (منتهی الارب ).
زره باش . [ زَ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ابهررود است که در بخش ابهرشهرستان زنجان و 26هزارگزی باختر ابهر واقع است و 470 تن سکنه دارد. (از فر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
آرش NK
۱۴۰۲/۰۲/۲۳
0
0

در هیچ زبان ترکی واژه نیست حتی واژه نزدیک این واژه هم نیست این در عربی هم نیست حتی واژه واژه نزدیک این واژه در نتیجه صد درصدر پارسی است -واژه صد درصدر پارسی است هیچ کدام زبان ترکی نیست لینک https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=tr&text=باش&op=translate - - - - - https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=az&text=باش&op=translate - - - - - - ____ https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=kk&text=باش&op=translate - - - - - https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=ky&text=باش&op=translate ________ https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=uz&text=باش&op=translate _______ ________ https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=tk&text=باش&op=translate در تمام لینک ها باش از ترکی استانبولی و ترکی آذری و ازبکی و قرقیزی و قزاقی و ترکمنی در تمام این زبان واژه باش نیست در نتیجه واژه باش هزار درصد پارسی است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.