باغ
نویسه گردانی:
BAḠ
باغ . (اِخ ) دهی است از دهستان صحرای باغ بخش مرکزی شهرستان لار که در 60 هزارگزی جنوب باختر لار در کنار راه فرعی لار به بیرم در جلگه واقع است . ناحیه ای است گرمسیر با 337 تن سکنه و آب آن از قنات و چاه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت است . این قریه مرکز دسته ٔ ژاندارمری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
واژه های همانند
۴۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
باغ شمس الدین ترخان . [ غ ِ ش َسُدْ دی ت َ ] (اِخ ) باغی بوده است در یزد : باغی است در غایت بزرگی و انهار در وی جاری و عمارتش مختصر و دلپ...
چار باغ امین آباد علیا. [ غ ِ اَ دِ ع ُ ] (اِخ ) از بناهای عبداﷲخان امین الدوله پسر مرحوم حاجی محمد حسینخان صدر اصفهانی است در اصفهان . ابتداء...
«خانه و باغ اتحادیه» یا «خانه امین السلطان» عمارتی مربوط به دوران قاجار است که در مرکز تهران واقع شده است. خانه - باغ اتحادیه به عنوان تنها بازمانده ...
باق . [ قِن ] (ع ص ) برابر فانی . باقی . (تاج العروس ). و رجوع به بقا و باقی شود.
بعق . [ ب َ ] (ع مص ) ۞ سخت آواز کردن . (منتهی الارب ). آواز سخت کردن . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کشتن شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم ا...
بی باق . (ص مرکب ) تمام و کامل . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). بی باقی .
خاق باق .(ع اِ صوت ) آواز حرکت شرم مرد در شرم زن . (منتهی الارب ). خاق باق صوت للنکاح . (سیوطی چ عبدالرحیم ص 177). || (اِ) نام شرم زن ...