اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باک

نویسه گردانی: BAK
باک . (اِخ ) از نواحی کلان خوست به افغانستان . و رجوع به قاموس جغرافیایی افغانستان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ترس و باک .[ ت َ س ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وحشت . بیم . خوف .- بی ترس و باک ؛ بی ترس و بی باک .خالی از وحشت و بیم : که تا گیتی از هر ب...
باک داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ترس داشتن . پروا داشتن . بیمناک بودن . ترسیدن . پروا کردن : شما دل بفرمان یزدان پاک بدارید وز ما ندارید باک . ف...
بعک . [ ب َ ] (ع مص ) زدن اطراف کسی را به شمشیر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
بعک . [ ب َ ع َ ] (ع مص ) درشت و خشک بدن گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || (اِ مص ) ستبری و کلفتی . (ناظم الاطباء). ورترنجیدگی جسم . (...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.