اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بال

نویسه گردانی: BAL
بال . (ع اِ) دل . حال . خاطر. (برهان قاطع): ما بالک ؛ حالت چگونه است ؟ خطر ببالی ؛ بدلم خطور کرد. (حاشیه ٔ برهان قاطع). ما بالک ؛ ای ما حالک . (ناظم الاطباء). ج ، بالات . (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). فؤاد. (یادداشت مؤلف ). حال و شأن . (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). حال . (ترجمان القرآن جرجانی ص 24) : هر اندیشه که کند و مهمی را که پیش گیرد ماده ٔوبال و موجب تشویش خاطر و بال او شود. (جهانگشای جوینی ). || کار. (مهذب الاسماء) :
خوش کند آن دل که اصلح بالهم
رد من بعد التوی انزالهم .

مولوی (مثنوی ).


- امر ذوبال ؛ کار شریف که بدان اهتمام کرده شود. (ناظم الاطباء): کل امر ذوبال لم یبدء فیه بحمداﷲ فهو ابتر.
- فارغ البال ؛ دل آسوده . (یادداشت مؤلف ).
|| جان . || تن آسانی . (آنندراج ). || مال و کام . (فرهنگ شعوری ). || خوشدلی . (برهان قاطع) (شرفنامه ٔ منیری ): فلان رضی البال ؛ یعنی در سعه ٔ عیش است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رخی البال ؛ ای فی سعة من العیش . (ناظم الاطباء). فراخی عیش و شأن و عظمت . (غیاث اللغات ). || التفات . (از منتهی الارب ).و ما ابالیه و به بالاً و بالة و بلاء و مبالاة؛ التفات نمیکنم و باک نمیدارم . (از منتهی الارب ). || بی پروائی . (برهان قاطع). ظاهراً باید پروا باشد که گویند: لیس هذا من بالی ؛ یعنی آنچه که من پروای آن داشته باشم . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
بعل . [ ب َ ] (ع اِ) زمین بلند که بر آن دو سال یک بار باران بارد. (منتهی الارب ). ج ، بِعال و بُعول وبُعولَة (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنچه...
بعل . [ ب َ ] (ع اِ) خدا. در آشوری ، بابلی «بَلو» عبری «بَعَل »، آرامی «بَعلا»، در لغات جنوب الجزیره و حبشه «بَعل ». (از تاریخ اللغات السامیه...
بعل . [ ب َ ] (اِخ ) نام بت قوم یونس علیه السلام . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث ). || نام بتی در شام که قوم الیاس ...
بعل . [ ب َ ع َ ] (ع مص ) متحیر و ترسان و ستوه گشتن از چاره ٔ کار. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). سرگشته شدن . (تاج المصاد...
بعل الذبوب، بعل الذباب، بعل الذبول. خداوندگار مگسها. ملک الشیاطین. از خدایان سامی است که در اکرون از شهرهای پنجگانه ( غزه، اشکلون، اشداد، اکرون و ج...
بَعل‌الذُباب (به عبری: בַּעַל זְבוּב, Baʿal Zəvûv) یک عنوان معاصر خطاب به ابلیس، و بر اساس شیطان‌شناسی آیین مسیحیت یکی از شاهزادگان جهنم و فرمانده شیا...
قریه ٔ بعل . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟ ] (اِخ ) (شهر...) (صحیفه ٔ یوشع 15:6 و 18:14). همان قریه ٔ یعاریم است . (قاموس کتب مقدس ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.