اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بالع

نویسه گردانی: BALʽ
بالع. [ ل ِ ] (اِخ ) (بمعنی بلعید). یکی از شهرهای پنجگانه است که بر ساحل شرقی دریای قلزم برراه مصر تأسیس یافته بود. (از قاموس کتاب مقدس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
کوته بالا. [ ت َه ْ ] (ص مرکب ) کوتاه بالا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوته ، کوتاه و کوتاه بالا شود.
کوچک بالا. [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) کوتاه بالا و پست قامت . (از آنندراج ). خردقامت و صغیرالجثه . (ناظم الاطباء).
کنگ بالا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است و 601 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
هروز بالا. [ هََ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حرجند از بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 70هزارگزی شمال کرمان و سر راه فرعی راور به کرمان ...
نیزه بالا. [ ن َ / ن ِ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) مقدار یک نیزه در بلندی . (آنندراج ). به ارتفاع نیزه ای . (یادداشت مؤلف ) : کمربند گردان گرفتی به ...
ولم بالا. [ وَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل . سکنه ٔ آن 115 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بالا آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) برشدن . برآمدن . ارتفاع گرفتن . صاعد شدن .- بالا آمدن آب رود یا دریا ؛ مد پیدا کردن آب . طغیان کردن آب . ارت...
باغ بالا. [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 15 هزارگزی جنوب ملاوی و 6 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ ...
باغ بالا. (اِخ ) دهی است از دهستان گوربخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 45 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 8 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردو...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۴۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.