بأباء
نویسه گردانی:
BABAʼ
بأباء. [ ب َءْ با ] (ع ص ) دانشمند. (منتهی الارب ). زیرک . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
رضی الدین بابا. [ رَ ضی / یُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) ملک رضی الدین بابا.رجوع به رضی الدین (رضی الدین بابا قزوینی ...) شود.
بابا کمال جندی . [ ک َ ل ِ ج َ ] (اِخ ) عارفی است . جامی آرد: چون خدمت باباکمال جندی در خدمت شیخ نجم الدین مرتبه ٔ تکمیل و کمال یافت حضرت...
بابا شاه عراقی . [ هَِ ع ِ ] (اِخ ) (اصفهانی ) هدایت آرد: معاصر شاه عباس ماضی ، صفوی و از خوش نویسان بوده و در اصفهان به انزوامیگذرانید جز با ...
حاجی بابا افشار. [ اَ ] (اِخ ) یکی از کسانی است که اولین بار برای تحصیل به اروپا رفتند و یکی از علل رفتن برای تحصیل به اروپا این بود که...
شاه بابا اصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) معروف به حالی اصفهانی . شاعر و خطاط نیمه ٔ دوم قرن دهم . هشت سال نزدمیرعلی هروی خطاط شاگردی کرد و بسفر...
پل بابا رکن الدین . [ پ ُ ل ِ رُ نِدْ دی ] (اِخ ) این پل توسط شاه عباس ثانی در سر راه شیراز ساخته شده و آن را به اسماء مختلف مانند پل شیرا...
امام زاده حسن بابا. [ اِ دَ / دِ ح َ س َ ] (اِخ )محلی است در جنوب مرو شاه جهان . (یادداشت مؤلف ).