بح
نویسه گردانی:
BḤ
بح . [ ب َح ح ] (ع مص ) بحوح . بحح . بحوحه . بحاح ، بحاحت . (منتهی الارب ). گلوگرفته و گران آواز گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در صوت خشونت و غلظت پدید آمدن . (یادداشت مؤلف ). به گلوگرفتگی وخشونت و درشتی آواز دچار شدن . (از اقرب الموارد). بَحَح . بَحاح . بُحوح . بُحوحَه . بَحاحه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و رجوع به هر یک از این کلمات شود
واژه های همانند
۴۶۰ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
شریش . La Ciudad de los Niños, por fin abierta (اِخ ) شهر بزرگی است در ناحیه ٔ شذونه که مرکز اینجاست و امروز شرنش خوانندش . (از معجم البلدان ). نام شه...
واژه ی کهره khara در سنسکریت به معنی خر است؛ و واژه ی کهرو kharu که از khara + «او u» ساخته شده، به معنی خنگ، کودن، دبنگ، ببو، ابله، احمق و... است. **...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ضرب المثلی است در آباده که کنایه از آن است که فلانی فلان چیز را بهانه قرارداده تا به فلان کس یا فلان محل مراجعه کند.
گم و گورکردن یا گم به گور کردن . [ گ ُ م ُ ک َ دَ، گ ُ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، گم کردن . نابود کردن . از بین بردن . و رجوع به...
مُخَمِّرها ( به انگلیسی : Yeast، به فرانسه Levure، به آلمانی Hefen و به عربی خمیرة) دستهای از یوکاریوتهای تکسلولی هستند که در فرمانرو قارچها و شاخ...
شیخ محمود ذاکر زاده تولائی معروف به حلبی (۱۷ شهریور ۱۲۷۹-۲۶ دی ۱۳۷۶) از روحانیون شیعه شهر مشهد و از پایه گذاران انجمن حجتیه مهدویه بودهاست.
وی در ...
این یک مثل است که بیشتر در شیراز مورد استفاده قرار میگیرد و در مواقعی که شخصی از شخص دیگری انتقاد میکند و یا نظر مخالف با گوینده ارائه میدهد و یا ا...
فَخرُالدّین ابراهیم بن بزرگمهر ابن عبدالغفار جوالقی همدانی یا فَخرُالدّین عَراقی از شاعران و عارفان و نویسندگان صوفی ادب فارسی در سدهٔ هفتم هجری، مؤلف...
لامی. (ص. نسبی ) منسوب به لام. || (اِ) لامه . لامک . لام الف : پیچیده یکی لامی ۞ میرانه به سر بر بربسته یکی گزلک ترکانه کمر بر. (نسخه ای از سوزنی ). /...