بخاری
نویسه گردانی:
BḴARY
بخاری . [ ب ُ ] (اِ) بخار. علم و فضل . (آنندراج ). رجوع به بخار شود.
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
بخاری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بخار.- کشتی بخاری ؛ آن کشتی که با گاز و نفت و سوخت حرکت کند. مقابل کشتی بادبانی . || آنکه عود بخور م...
بخاری . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) آن جای که در دیوار اطاق تعبیه کنند سوختن چوب و امثال آن را برای گرم شدن .اجاقی که در ازارء و یا در گوشه ٔ اطاق...
بخاری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بخارا. (ناظم الاطباء). بخارائی : جز بر در شهنشه بر درگهی نرفتم نه بر در حجازی ، نه بر در بخاری . منوچهری ....
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) احمد... از اکابر مشایخ نقشبندیه بود و مال و املاک و عیال و اولاد خود را که در بخارا داشته ترک گفت و برای دیدار شیخ ا...
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن احمدبن محمد، از فقها بود. او راست : شرح اصول البزدوی و شرح المنتخب الحسامی . (از معجم المطبوعات ).
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) محمدبن احمد حسینی نابلسی ملقب به صفی الدین اهل بخارا بود و به بیت المقدس رفت . کتاب القول الحبلی فی ترجمة ابن تیمی...
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) محمدبن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیرةبن احنف جعفی حافظ مکنی به ابوعبداﷲ و مشهور به امام بخاری ، وی از محدثان متقدم بو...
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) محمد. شمس الدین معروف به امیر سلطان از اکابر مشایخ خلوتیه و مورد عنایت سلطان بایزید عثمانی بود. او بسال 833 هَ . ق . ...
جلالالدین بخاری ، مشهور به میرسرخ، از عرفای قرن هفتم، از مشهورترین خلفای شیخ بهاءالدین زکریا * و بنیانگذار سلسله جلالیه. وی فرزند سیدعل...
عمر بخاری . [ ع ُ م َ رِ ب ُ ] (اِخ ) ابن احمد. ملقب به تاج الشریعة. رجوع به عمر مجوبی شود.