اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بخاری

نویسه گردانی: BḴARY
بخاری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بخارا. (ناظم الاطباء). بخارائی :
جز بر در شهنشه بر درگهی نرفتم
نه بر در حجازی ، نه بر در بخاری .

منوچهری .


بخاری سپر شش بهم بر بداشت
بزد تیر و بیرون ز هر شش گذاشت .

اسدی .


بر اسبی بخاری به بالای پیل
خروشان و جوشان تر از رود نیل .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالواحد مقدسی حنبلی ، مشهور به ابن بخاری و ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن . وی فقی...
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن الیاس آغاجی بخاری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی آغاجی شود.
علی بخاری . [ ع َی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن لطف اﷲ حسینی قنوجی بخاری ، مشهور به صدیق حسن . رجوع به علی قنوجی شود.
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن علی بن هبةاﷲ بخاری ، ملقّب به جلال الدین . وی مردی ادیب و فاضل و فقیه بود و در سال 582 هَ . ق . عهده...
علی بخاری . [ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بخاری ضریر، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به حمیدالدین . ادیب و نحوی و فقیه و اصولی قرن ...
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رامشی بخاری ضریر، ملقّب به حمیدالدین . رجوع به علی رامشی شود.
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن مرادبن علی بخاری الاصل دمشقی حنفی نقشبندی ، مشهور به مرادی . رجوع به علی مرادی شود.
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمد بخاری ، ملقّب به علأالدین . او راست : نزهةالنظر فی الفرق بین الانشاء و الخبر، که در سال 823 هَ ....
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲ بخاری ، ملقّب به جلال الدین . وی از وزرای الناصرلدین اﷲ بود. (از دستورالوزراء خوندمیر ص 95).
علی بخاری . [ ع َی ِ ب ُ ] (اِخ ) رامتینی . رجوع به علی رامتینی شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.