اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بخت

نویسه گردانی: BḴT
بخت . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بختی . (ناظم الاطباء). نوعی شتر. شتر خراسانی . و این کلمه از فارسی گرفته شده است . (المزهر سیوطی ). و برخی نیز آن را عربی دانسته اند. (از اقرب الموارد). شتر بزرگ قوی . شتران خراسانی . (فرهنگ رشیدی ). بختی یکی ازین شتران است . (فرهنگ رشیدی ). و رجوع به بختی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حسن نیک بخت . [ ح َ س َ ن ِب َ ] (اِخ ) برهان الدین ابوعلی . او راست : ریاضة القلوب فارسی و نصرة الحق نیز به فارسی . (کشف الظنون ).
بخت آزماییدن . [ ب َ زْ / زِ دَ ] (مص مرکب ) بخت آزمائیدن . آزمودن بخت . امتحان کردن بخت : بختور از طالع جوزا برآی جوز شکن آنگه و بخت آزمای ...
بخت دندان خای . [ ب َ ت ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از طالع ناموافق و بخت نامساعد. (برهان قاطع) (آنندراج ). بخت بد و ناموافق . (شرفنام...
بخت گشایی کردن . [ ب َگ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با اعمال جادویی شوی و خواستگار برای دختری پیدا کردن . و رجوع به بخت گشایی شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.