برج
نویسه گردانی:
BRJ
برج . [ ب َ رَ ] (ع مص ) فراخ عیش شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سپیدی سخت سپید و سیاهی سخت سیاه شدن چشم و فراخ چشم گردیدن . (از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). || (ص ) خوبروی با جمال . || روشن و نمایان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، ابراج . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
برج . [ ب َ رَ] (اِ) علم و رایت معطر و خوشبوی . (ناظم الاطباء).
برج . [ ب َ رَ ] (اِ) رستنی باشدکه آنرا اکر ترکی گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). وج . (بحر الجواهر). بحرالجواهر در ذیل کلمه ٔ وج گوید فا...
برج . [ ب َ ] (اِ) در تداول مقابل خرج . آنچه مصرف شود از نقد برای چیزهایی که از ضروریات زندگی نباشد. خرجها که جز برای خوردن و آشامیدن و م...
برج . [ ب ُ ] (ع اِ) کوشک . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (از اقرب الموارد) (ن...
برج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان کزاز علیا بخش سربند شهرستان اراک ، کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 397 تن . آب آن از رودخانه ٔ نو...
برج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر کهنه بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، جلگه و سردسیری است . سکنه ٔ آن 926 تن . آب آن از قنات و محصول آ...
برج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابور، جلگه ، معتدل . سکنه ٔ آن 460 تن . آب آن از قنات و محصول آنجا غلا...
برج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مانه بخش مانه شهرستان بجنورد. جلگه گرم سیر. سکنه ٔ آن 180 تن . آب آن از رودخانه . محصول آنجا غلات ، ...
برج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، کوهستانی ، معتدل . سکنه آن 132 تن .آب آن از قنات و محصول آنجا غ...
برج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، کوهستانی ، گرمسیری . سکنه ٔ آن 212 تن . آب آن از قنات و محصول آ...