برج
نویسه گردانی:
BRJ
برج . [ ب َ رَ ] (ع مص ) فراخ عیش شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سپیدی سخت سپید و سیاهی سخت سیاه شدن چشم و فراخ چشم گردیدن . (از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). || (ص ) خوبروی با جمال . || روشن و نمایان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، ابراج . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سیل برج . [ س ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه . آب آن از چشمه ها. محصول آنجا...
شاه برج . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) (مرکب از: شاه بمعنی ممتاز و مشخص + برج ) برجی و قلعتی برتر و نیکوتر از قلاع دیگر.- شاه برج قدح ؛ در مقام تشبی...
شاه برج . [ ب ُ ] (اِخ ) نام برجی از قلعه ٔ اکبرآباد و شاه جهان آباد. (بهار عجم ) (آنندراج ). شه برج . (یادداشت مؤلف ).
چهار برج . [ چ َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه ، 700 تن سکنه دارد. از زرینه رود آبیاری میشود. محصولش ...
برج سید. [ ب ُ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش خشت شهرستان کازرون . سکنه آن 340 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
برج اکرم . [ ب ُ اَ ک َ ] (اِخ )یکی از دهستانهای ششگانه بخش فهرج شهرستان بم است که از 35 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است . سکنه آن در ...
باغ برج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 112 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 3 هزارگزی جنوب راه فرعی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قلعه برج . [ ق َ ع ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 71هزارگزی جنوب خاوری فریمان و 10هزارگزی ...