گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بزرگ امید نویسه گردانی: BZRG ʼMYD بزرگ امید. [ ب ُ زُ اُ / اُم ْ می ] (اِ مرکب ) امید بزرگ . بزرگ آرزو : بتا تا مرگ جان تو ببرده ست بزرگ امید من با تو بمرده ست . (ویس و رامین ).که ای از تو بزرگ ، امید مردان مرا از خود بزرگ امید گردان .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی بزرگ امید بزرگ امید. [ ب ُ زُ اُم ْ می ] (اِخ ) نام حکیمی است که استاد و پرورنده ٔ پرویزبن انوشیروان بود. (برهان ). بروایت نظامی گنجوی معلم و مؤدب ... بزرگ امید بزرگ امید. [ ب ُ زُ اُم ْ می ] (اِخ ) کیابزرگ امید. رجوع به کیابزرگ امید و بزرگ امید رودباری شود. حسن بزرگ امید حسن بزرگ امید. [ ح َ س َ ن ِ ب ُ زُ اُ ] (اِخ ) ابن محمدبن کیا بزرگ امید. یکی از امرای اسماعیلی الموت است . وی بجای پدرش محمد نشست و مقالات... بزرگ امید رودباری بزرگ امید رودباری . [ ب ُ زُ اُم ْ می دِ رو ] (اِخ ) معروف به کیابزرگ امید. رئیس اسماعیلیه ٔ الموت ، دومین حکمران آنان و جانشین و پیرو حسن صبا... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود