بصارت
نویسه گردانی:
BṢART
بصارت . [ ب َ / ب ِ رَ ] (ع مص ) بصارة. بینا گردیدن و دانستن کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بینادل شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به بصارة شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بصارت . [ب َ رَ ] (ع اِمص ) بینایی دل . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). بینایی . بینش . بینادلی : قلم بدستش گویی بدیع جانور است خدای ...