اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بضع

نویسه گردانی: BḌʽ
بضع. [ ب ُ ] (ع اِ) ۞ جماع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). جماع با قبل زن . (فرهنگ نظام ). آرامش با. مواقعه . جمع. مجامعت . جفت گیری . مباشرت . هم خوابگی .مقاربت . نزدیکی . وقاع . || فرج . (ناظم الاطباء). فرج زن . ج ، ابضاع . (مهذب الاسماء) (غیاث ) (تاج المصادر بیهقی ). شرم زن . (یادداشت مؤلف ). موضع زن . کس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ج ِ بضیع. (ناظم الاطباء). رجوع به بضیع شود. || کابین .(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). متاع زن . مَهر. صداق . || طلاق . (ناظم الاطباء). طلاق . از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || عقد نکاح . (ناظم الاطباء). عقد نکاح . از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). نکاح . (غیاث ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بزا. [ ب َ ] (ع اِمص )بَزی ̍. کجی پشت ، نزدیک سرین و یا مشرف شدن وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و درآمدگی پشت یا بیرون آمدگی سرین . ...
بذا. [ ب َ ] (از ع ، اِ) کلام بیهوده و قبیح . (یادداشت مؤلف ). بذاء. رجوع به بذاء شود.
بظا. [ ب ُ ] (ع اِ) گوشت پاره های برهم نشسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
بذاء. [ ب ِ ] (ع مص ) با یکدیگر فحش گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مباذات . (از منتهی الارب ). نابکار گفتن . (المصادر زوزنی ). ...
بذاء. [ ب َ ] (ع اِمص ) فحش در گفتار. (از معجم متن اللغة). فحش گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). بدزبانی . فحش . کلام قبیح . هرزه . (یادداشت مؤلف ...
عزاً بزاً. [ ع َزْ زَم ْ ب َزْ زَن ْ ] (ع ق مرکب )بی شک و لامحاله . (ناظم الاطباء). رجوع به عَزّ شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.