اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بطن

نویسه گردانی: BṬN
بطن . [ ب َ طَ ] (ع اِ) بیماری شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رنج شکم از پرخوردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بطن هیفا. [ ب َ ن ِ هََ ] (اِخ ) جایگاهی است بر هفت میلی مدینه . (از الامتاع الاسماع صص 261-265).
بطن ینبع. [ ب َ ن ِ یَم ْ ب ُ ] (اِخ ) جایگاهی است که غزوه ٔ ذی العشیره در آن روی داد و ذی العشیره در ناحیه ای از ینبع واقع است که از مدین...
اطلاق بطن . [ اِ ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ اسهال . راندن شکم . شکم براندن . رجوع به اطلاق شود.
بطن الذهاب . [ ب َ نُذْ ذَ / ذُ ] (اِخ ) محلی است متعلق به بنی حارث بن کعب که در آن یکی از ایام (جنگ ها) عرب روی داد. (از معجم البلدان ).
بطن قنطورس . [ ب َ ن ِ ق ِ رِ ] (اِخ ) نام ستاره ای در صورت قنطورس . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به قنطورس شود.
المعنی فی بطن الشاعر. [ اَ م َ ناب َ نِش ْ شا ع ِ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مثل ) معنی در شکم شاعر است ، و این جمله را در مورد سخنی گویند که مبهم ...
بتن .[ ب ِ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ بتون . یکی از انواع مصالح بنائی مرکب از سیمان و آب و ریگ و ماسه که به نسبت های خاص درهم آمیزند و چون ...
تن بتن . [ تَم ْ ب ِ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) کس به کس . کس بعوض کس . (ناظم الاطباء). فرداً فرد. یک یک : چنین گفت با مویه افراسیاب کزین پس...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.