بعبع
نویسه گردانی:
BʽBʽ
بعبع. [ ب َ ب َ ] (ع اِ) اول جوانی . || آواز ریختن آب از آوند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). || آوایی شبیه آواز بوقلمون ویا غلغل بطری که شتر از خود برآرد. (دزی ج 1 ص 98).
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بالیم بابا. (اِخ ) از مریدان حاجی بکتاش ولی و پیر طریقت بکتاشه است . و در حکم پیر دوم طریقه ٔ بکتاشیه محسوب می شود. (از قاموس الاعلام تر...
بابا الجدال . [ اَل ْ ج َدْ دا ] (ع اِ مرکب ) در عربی مستحدث بمعنی ضد پاپ . (دزی ج 1 ص 47). و هر پاپ که طبق مقررات دین انتخاب نشده باشد. ...
بابا کوکلتاش . [ ] (اِخ ) (امیر...) امیری معاصر ابوالقاسم بابر: و در شبرغان لواء دولت امیرباباکوکلتاش سمت ارتفاع پذیرفت . (حبیب السیر چ خیا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بابا کندی رود. [ ک َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش سراسکند شهرستان تبریز. 18 هزارگزی باختر سراسکند و 18 هزارگزی خط آهن مراغه - میانه . کوهستانی معتدل ...
بابا کندی کوه . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز. 8 هزارگزی شمال سراسکند و 3 هزارگزی شوسه ٔ سراسکند - سیاه چمن . کوهستانی معتدل ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بابا شاه عراقی . [ هَِ ع ِ ] (اِخ ) (اصفهانی ) هدایت آرد: معاصر شاه عباس ماضی ، صفوی و از خوش نویسان بوده و در اصفهان به انزوامیگذرانید جز با ...
بابا و باخواجه . [ وُ خا ج َ ] (اِ مرکب ) اجداد و اجداد اجداد : نه بابا و نه باخواجه نه پور است دراز و خشک و لاغر چون نپور است .میراهل (از جهانگ...
حاجی بابا خان . (اِخ ) بختیاری . آنگاه که صادق خان برادر کریمخان اصفهان را تصرف کرد حاجی باباخان از طرف علیمردانخان حکومت اصفهان داشت و ...