بعل
نویسه گردانی:
BʽL
بعل . [ ب َ ] (ع اِ) خدا. در آشوری ، بابلی «بَلو» عبری «بَعَل »، آرامی «بَعلا»، در لغات جنوب الجزیره و حبشه «بَعل ». (از تاریخ اللغات السامیه . چ اسرائیل ولفنسون ص 284). و رجوع به دایرة المعارف اسلام شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || بت . صنم : فی قوله تعالی : اتدعون بعلا؛ ای صنما. (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
پر و بال زدن . [ پ َ رُ زَ دَ ] (مص مرکب ) پرپر زدن .دست و بال زدن مرغ . و نفرینی است : پر و بال بزنی !
پر و بال زده . [ پ َ رُ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نفرینی است .
بال قوج پاشا. [ ] (اِخ ) از سرداران عثمانی بود در زمان حمله ٔ امیرتیمور به عثمانی و جنگ با ایلدرم بایزید (804هَ . ق .). خواندمیر آرد: از آن...
بال به معنی دل است..و حال بال به معنی حال دل است...این واژه در زبان بختیاری به صورت پرسشی( حال و بالتان چطور است؟!) بسیار مورد استفاده قرار میگیرد!ثبت...
پر و بال کردن . [ پ َ رُ ک َ دَ ](مص مرکب ) قوت گرفتن : اگر بگذاریم ایشان را به زمین قرار گیرند و پر و بال کنند. (تاریخ بیهقی ص 480).
پر و بال داشتن . [ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از زور و قوت و قدرت داشتن باشد. (برهان قاطع).
بازل (به آلمانی: Basel، به فرانسوی: Bâle) سومین شهر پرجمعیت کشور سوئیس است.
جمعیت این شهر در سال ۲۰۰۶ برابر با ۱۶۵٬۵۲۹ نفر و با احتساب حومه ۷۳۱٬۰۰۰...