بلوک
نویسه گردانی:
BLWK
بلوک . [ب ُ ] (اِ) جائی که مشتمل بود بر چندین قریه و ده . (برهان ). عده ای از قراء نزدیک یکدیگر که هریک نام خاص و مجموع آنان نامی دیگر دارد. عده ای از قراء که هریک نامی جدا و مجموع نیز نامی خاص دارد. عده ای از قراء که به یک نام عام خوانده شود چون بلوک غار، بلوک فشافویه ، بلوک زهرا... و جمع آن بلوکات بکار رود. (ازیادداشت مرحوم دهخدا). ولایت ناحیه ، بالاخص در تقسیمات کشور ایران پیش از قانون سال 1316 هَ . ش . قسمتی از ولایت را که دارای یک قصبه و چند محال بود و بتوسط یک نفر نایب الحکومه از طرف حاکم اداره میشد، بلوک می گفتند. (دایرة المعارف فارسی ). چندی است کلمه ٔ دهستان بجای این کلمه یعنی بلوک تصویب و رایج شده است . || به ترکی ، به معنی جماعت باشد. (برهان ).
- بلوک بلوک ؛ دسته دسته . قسمت قسمت . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بلوک گردش . [ ب ُگ َ دِ ] (اِمص مرکب ) گردیدن حاکم یا محصل خراج در آبادیهای بلوک قلمرو حکومت خود. بازدید حاکمی قراء و قصبات قلمرو حکومت خو...
بلوک گردی . [ ب ُ گ َ ] (حامص مرکب ) گردیدن حاکم یا محصل خراج در بلوکهای قلمرو حکومت خود. بلوک گردش . و رجوع به بلوک گردش شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تاتْنِشینْهایِ بُلوکِ زَهْرا، دومین تکنگاری جلال آلاحمد، که یک سال بعد از اورازان، یعنی در ۱۳۳۴ ش، تألیف و تدوین شد. همسر خواهر بزرگ آلاحمد ساکن ا...