گفتگو درباره واژه گزارش تخلف به نویسه گردانی: BH به . [ ب َ ه ه ](ع مص ) ۞ خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه واژه معنی به هم آمدن _ در صورتی که معادل "هم آمدن" باشد، به معنی بسته شدن زخم و جوش خوردن بریدگی و امثال آن است. _به هم آمدن دو یا چند چیز یا انسان ،به معنی هماهن... به گا رفتن (ترکیبی زشت و بی ادبانه است که نباید در گفتار رسمی استفاده کرد) در لغت به معنای گاییده شدن و مورد تعرض جنسی قرار گرفتن است. در معنای کنایی، معادل بر ب... به هیچ وجه غیر قابل انجام - به تن خویش به تن خویش. شخصا. به تن خویش ؛ شخصاً به شخصه . بنفسه : جسم آن چیزی است که یافته شود به بسودن و قائم بود به تن خویش . (التفهیم بیرونی ). اگر بدرگاه عال... به طور حتم این واژه پارسی ـ عربی است و پارسی آن اینهاست: یَواکِم، بوئیت (اوستایی) ژوئیت (اوستایی: چوئیت) اَپیگومان، ایوَر (پهلوی) یَستیام (سنسکریت: یَتسَتیَم... به طور قطع این واژه پارسی ـ عربی است و پارسی آن اینهاست: یَواکِم، بوئیت، یوزیم (اوستایی) ژوئیت (اوستایی: چوئیت) اَپیگومان، ایوَر (پهلوی) یَستیام (سنسکریت: یَ... به سر بردن سر بردن . [ بِ س َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) بسر بردن . (آنندراج ). طی کردن . گذراندن . انجام دادن : .......................................................... به جیب زدن به جیب زدن : [ عامیانه ، اصطلاح] استفاده مالی بردن، پولی به دست آوردن. انگلیسی: pocket, steal, take حسرت به دل حسرت واژه ای عربی و دل پارسی است و همتای پارسی این ترکیب، این واژه ی لری است: تمارزو tamārzu.*** فانکو آدینات 09163657861 به کارگیری استفاده تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۴۶ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود