گفتگو درباره واژه گزارش تخلف به نویسه گردانی: BH به . [ ب َ ه ه ](ع مص ) ۞ خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه واژه معنی منصوب به نزع خافض این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. گره به سخن زدن گره به سخن زدن . [ گ ِ رِه ْ ب ِ س ُ خ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) مطالب پیچیده گفتن . سخنان معقول و منطقی راندن : چون من گره زنم بسخن از کجا ... کار به راه بردن کار به راه بردن . [ ب ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کار بساز کردن .(آنندراج ). رجوع به کار بساز کردن شود : تا نداری از گره سررشته ٔ خود را نگاه کار خود... ناخن به دل زدن ناخن به دل زدن . [ خ ُ ب ِ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) صدمه زدن . آسیب رسانیدن : کند غرق ندامت طبع صاف من زلالی رازند ناخن بدل هر مصرع شوخم ه... خانه پشت به افتاب این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. خون به دل کردن خون به دل کردن . [ ب ِ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب )به رنج و تعب انداختن . در تعب انداختن : خود را شکفته دار به هر حالتی که هست خونی که می خور... حال به حال شدن حال به حال شدن . [ ب ِ ش ُدَ ] (مص مرکب ) تغییر حالت دادن . حالی بحالی شدن . سنگ به سنگ زدن سنگ به سنگ زدن . [ س َ ب ِ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه ازکار سهلی را به آوازه کردن . (آنندراج ) : خراب لطف عتابم از این بتان فرنگ ملالم ... زانو به زانو شدن زانو به زانو شدن . [ ب ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سنگینی بدن را از زانوئی به زانوی دیگر افکندن . ساغر به سر کشیدن ساغر به سر کشیدن . [ غ َ ب ِ س َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) ساغر بر سر کشیدن . ساغر بر تارک شکستن . ساغر بر تارک کشیدن . (آنندراج ) : خرم کسی که ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ صفحه ۳۰ از ۴۷ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود