بهار
نویسه گردانی:
BHAR
بهار. [ ب ِ ] (اِ) بمعنی تنگ بار است که عبارت از یک تای بار است . (برهان ) (ناظم الاطباء). یک تنگ بار. (آنندراج ) (جهانگیری ).
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
مهدی بهار، در سال 1299 خورشیدی در مشهد متولد شد. وی فرزند محمدجواد از مردان مشروطهخواه مشهد بود که چندین دوره به نمایندگی مجلس اوایل مشروطه از طرف مر...
گنده بهار. [ گ َ دَ / دِ ب َ ] (اِ مرکب ) بارانی که در فصل سرما بارد. (آنندراج ).
طوق بهار. [ طَ / طُو ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قوس قزح بود. (فرهنگ اوبهی ). آزفنداک . آفنداک . تیراژه . کمر رستم . کمردون . کمان رستم ....
میش بهار. [ ب َ ] ۞ (اِ مرکب ) گلی است زرد که آن را گاوچشم خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گل گاوچشم و اقحوان .(ناظم الاطباء). نام گلی ا...
سکهٔ بهار آزادی یکی از مسکوکات طلای قانونی در جمهوری اسلامی ایران است که جایگزین سکههای طلای پهلوی شدهاست. پس از سال ۱۳۵۸ خورشیدی، به مناسبت و یادبو...
تازه بهار. [ زَ / زِ ب َ ] (اِ مرکب ) گل از نو شکفته . (ناظم الاطباء). || نوبهار. رجوع بهمین کلمه شود. || زمین آرایش یافته از بهار مجدد. (ن...
بهار نارنج . [ ب َ رَ ] (اِ مرکب ) گل نارنج از اینجاست که عرقش را عرق بهار گویند. (آنندراج ). مربای بهار نارنج مربایی مطبوع و معطر است . (یاد...
همیشه بهار. [ هََ ش َ / ش ِ ب َ] (اِ مرکب ) حی العالم . همیشک . همیشک جوان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به این کلمات و نیز رجوع به همیشه جوان شود....
بهار بشکنه . [ ب َ رِ ب َ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نام نوایی است از موسیقی . (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : مطربان ...
بهار آوردن . [ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) گل دادن . شکوفه کردن : کجا روز کشتنْش بار آوردبسالی دو بارش بهار آورد.فردوسی .