اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بهر

نویسه گردانی: BHR
بهر. [ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) توانگری . || دوری . || درستی . || اندوه . || هلاکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هلاک از هلاکت . (برهان ) (جهانگیری ). || نگونساری ، یقال : بهراً له . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بهتان و تهمت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تکلیف مالایطاق .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || روشنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شگفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عجب از تعجب . (برهان ) (جهانگیری ). || پری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || غلبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || و قولهم الازواج ثلاثة، زوج بهر؛ ای یبهر العیون لحسنه ؛ ای یغلبها و یعجبها، و زوج دهر؛ ای یعد لنوائب الدهر، و زوج مهر؛ ای یؤخذ منه المهر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
بهر داشتن . [ ب َ ت َ ](مص مرکب ) نصیب داشتن . صاحب قسمت بودن : بدو گفت کسری که آباد شهرکدام است و ما زو چه داریم بهر. فردوسی .همه نامدار...
بهر رو داشتن . [ ب َ رِ رو ت َ ] (مص مرکب ) جمیل بودن . خوشگل بودن . (یادداشت بخط مؤلف ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه تازى (اربى) ست و برابرهاى پارسى آن چنینند: دریا Darya (پهلوى) ، دَمدیمیا Damdimia (پهلوى: دریا ، اقیانوس) ، زِرا Zera (پهلوى: دریا ، بحر) ، ا...
بحر. [ ب َ ] (ع مص ) گوش شتر شکافتن . (تاج المصادر بیهقی ). شکافتن گوش . (منتهی الارب ). || شکافتن و فراخ گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
بحر. [ ب َ ح َ ](ع مص ) سراسیمه شدن از بیم . (منتهی الارب ) (آنندراج )(تاج المصادر بیهقی ). || سیراب نگردیدن از تشنگی . (منتهی الارب ) (آنند...
بحر. [ ب َ ح ِ ] (ع ص ، اِ) نعت از بحر به همه ٔ معانی مصدری آن از قبیل گوش شتر شکافتن و سراسیمه شدن ، و سیراب نشدن و سست و تیره رنگ شدن ...
بحر. [ ب َ ] (ع اِ) مقابل بر (خشکی ). دریا. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). دریای شور. (منتهی الارب ). دریای محیط که شور است . (غیاث اللغات ). یم . ص...
بحر. [ ب َ ح َ ] (ع اِ) بیماری سل و آن شتران را هم عارض شود. (منتهی الارب ).
بحر. [ ب ُ ح ُ ] (اِخ ) دهی ضبع صحابی است . (منتهی الارب ).وی در فتح مصر حضور داشت . (از قاموس الاعلام ترکی ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.