اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیشه

نویسه گردانی: BYŠH
بیشه . [ش َ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ بارفروش . عده ٔ قری 20،مساحت حدود سه فرسنگ ، مرکز کلمیدان ، حد شمالی بلوک نصرکلا، شرقی بلوک تالارپی ، جنوبی بلوک بالاتجن و بلوک گنج افروز و غربی شهر بارفروش . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به سفرنامه ٔ رابینو ص 48 و 118 بخش انگلیسی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بیشه بان . [ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بیشه وان . (یادداشت مؤلف ). غَیّاض . (مهذب الاسماء). رجوع به بیشه وان شود.
بیشه بند. [ ش ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهات کوهسار، تابع هزارجریب در مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 123).
بیشه زرد. [ ش َ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیب کوه (زاهدان ) واقع در بخش مرکزی شهرستان فسابا 124 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
بیشه سار. [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) (از: بیشه + سار= زار، پسوند کثرت و فراوانی ) بیشه زار : بدان تا در آن بیشه ساران چو شیرکمین گه کند با یلان د...
بیشه ستان . [ ش َ / ش ِ س ِ / شِس ْ ] (اِ مرکب ) (از: بیشه + ستان ، پسوند مکان ، همچون گلستان و ترکستان و جز اینها) بیشه سار. آنجا که بیشه بود. ...
باغ بیشه . [ ] (اِخ ) ده فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب خنج [ لار ] است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
گرده بیشه . [ گ ِ دِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهلران شهرستان ایلام ، واقع در 30000گزی باختر دهلران ، کنار راه مالرو دهلران به نصریان . منطق...
گرگه بیشه . [ گ ُ گ ِ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در 8000گزی شمال صحنه ، کنار راه مالرو صحنه...
سراب بیشه . [ س َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد واقع در 3 هزارگزی جنوب دورود و کنار راه مالرو دورود به انوبکا...
بیشه پرورد. [ ش َ / ش ِ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) بیشه پرورده . تربیت شده در بیشه . که در بیشه از کودکی به رشد رسیده باشد : برآمد تند شیری بیشه ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.