بی غور
نویسه گردانی:
BY ḠWR
بی غور. [ غ َ / غُو ] (ص مرکب ) (از:بی + غور) بی پایاب . کم عمق و پایاب . || بی اندیشه و بی فکر. (ناظم الاطباء). رجوع به غور شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بیقور. [ ب َ / ب ِ ] (اِ) لولو. یک سرودو گوش . بخ . کخ . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کخ شود.
بیقور. [ ب َ / ب ِ ] (ع اِ) اسم جمعِ بَقَر. (منتهی الارب ). رجوع به بقر شود.
بیقور. (معرب ، اِ) چارپای خرد. مشتق از کلمه ٔ پیکوس ۞ لاتینی . (النقود العربیة ص 160).