اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی فائده

نویسه گردانی: BY FAʼDH
بی فائده . [ ءِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) (از: بی + فائده ) بی نفع. غیرمفید. ناسودمند. بی فایده : امر دالغ؛ کار بی فائده . (منتهی الارب ) :
کوشش بی فائده ست وسمه بر ابروی کور.

سعدی .


رجوع به بی فایده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
بی فایده . [ ی ِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) (از: بی + فایده ) بی مصرف . بیهوده . بی اثر و بی حاصل . (ناظم الاطباء). غیر مفید. ناسودمند : بپذیر ز حجت سخن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.