بی مهر
نویسه گردانی:
BY MHR
بی مهر. [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مهر) بی کابین . بی صداق . بی مهریه .
- نکاح بی مهر ؛ نکاح بی کاوین .
رجوع به مهر شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بی مهر. [ م ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + مهر) بی شفقت و بیرحم . (آنندراج ). بی محبت . (ناظم الاطباء) : مهر جوئی ز من و بی مهری هده خواهی ز من و بی...
بی مهر. [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مهر) مهرناشده . که مهر نشده باشد. فاقد مهر و نشانه ٔ دست نخوردگی چیزی است : اگردانا و گر نادان بود یاربضاعت...