گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پالاس نویسه گردانی: PALAS پالاس . (اِخ ) ۞ پسر اِواندر و او بنابرقول ویرژیلیوس بدست تورنوس پادشاه قوم روتولی که در لاسیوم میزیستند کشته شد و اِنِئاس انتقام وی بستد. (تمدن قدیم ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی پالاس پالاس . (اِ) شعوری بدان معنی پلاس یعنی گلیم و نمد و جل و کهنه داده است و ظاهراً این صورت ، لفظ ترکی پلاس فارسی است . و رجوع به نرم دار ... پالاس پالاس . (اِخ ) یکی از مقربین (کلود) امپراطور روم که او برای ازدواج با اگری پین کلود، مخدوم خویش را مسموم ساخت . پالاس پالاس . (اِخ ) ۞ پیتر سیمون . طبیعی دان آلمانی . مولد برلین 1741م .1153/ هَ . ق . و وفات 1811م .1225/ هَ . ق . وی در اورال ، دریای خزر، آلتائی ... پالاس پالاس . (اِخ ) ۞ یکی از نامهای می نرو الهه ٔ جنگ . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود