اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پا و پر

نویسه گردانی: PA W PR
پا و پر. [ وُپ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قدرت و توانائی و تاب وطاقت . (برهان ). قدرت مقاومت و استقامت :
تو دادی مرا زور و آئین و فر
سپاه و دل و اختر و پا و پر.

فردوسی .


نه اسب و سلیح و نه پا و نه پر
نه گنج و نه سالار و نه بوم و بر.

فردوسی .


کسی را که یزدان نداده ست فر
نباشدش با جنگ او پا و پر.

فردوسی .


بماندند پیران بی پا و پر
بشد آلت ورزش و ساز و بر.

فردوسی .


نه گاوستم ایدر نه پوشش نه خر
نه دانش نه مردی نه پا و نه پر.

فردوسی .


بتاراج داد آن همه بوم و بر
کرا بود با او پی و پا و پر.

فردوسی .


و برای بی پا و پر رجوع به رده و ردیف آن شود. ورجوع به پای و پر شود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
پر و پا. [ پ َ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پا: پر و پام نجس شده . || پیش آمد : خوب پر و پائی برای فلان افتاده است . چنین پر و پائی برای هی...
پر و پا قرص . [ پ َ رُ ق ُ ] (ص مرکب ) استوار. محکم . متین .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.