اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پته

نویسه گردانی: PTH
پته .[ پ َت ْ ت َ ] (هندی ، اِ) نوعی از شمشیر راست باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
پته . [ پ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) جواز. گذرنامه . بلیط. گذرنامه ٔ اسب و استر و اشتر و خر و الاغ و مال التجاره و جز آن . جواز مالداران که حاکی از ادای...
دامن. ردا. قسمت پایین لباس و روپوش
نام تالابی در استان اردبیل و از مهمترین تالاب های استان اردبیل و پرندگان مهاجر آبزی و جذب گردش در منطقه نمین می باشد. این تالاب در پی خشکسالی و برداشت...
تته پته . [ ت ِ ت ِ پ ِ ت ِ ] (اِ مرکب ، ازاتباع ) تت و پت . لکنت . با کردن و افتادن مستعمل : تته پته کردن . تته پته افتادن . رجوع به تت و ...
تته پته کردن . [ ت ِ ت ِ پ ِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به تته پته افتادن . لکنت بیان . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
تته پته افتادن . [ ت ِ ت ِ پ ِ ت ِاُ دَ ] (مص مرکب ) تته پته کردن . از نادانی یا ترس بیان مقصود را بخوبی نتوانستن . تت و پت کردن . رجوع به...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.