پسرو
نویسه گردانی:
PSRW
پسرو. [ پ ِ س َ ] (اِ مصغر) مصغر پسر. پسرک . پسر خرد. پسر کوچک . پسرچه . نیمچه پسر :
چشم خوش تو که آفرین باد بر او
بر ما نظری نمیکند ای پسرو.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
پس رو. [ پ َ رَ / رُ ] (نف مرکب ) مخفف پس رونده . پی رو. تَبع. تابع. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (صراح اللغة). تبیع. (دهار) (منتهی الارب ). آثف ...