اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پلنگ

نویسه گردانی: PLNG
پلنگ . [ پ ِل ِ ] (اِ) از پیش آستانه تا نهایت ضخامت دیوار را گویند یعنی میان در. (برهان قاطع). از پیش آستانه تا نهایت ضخامت دیوار که برابر در واقع است . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ). || پشت پا، در اصطلاح پشت پا زدن هنگام راه رفتن (لهجه ٔ قزوین ). فلنگ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
پلنگ آواز جدید.[ پ َ ل َ زِ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش افجه ٔ شهرستان تهران در 43هزارگزی جنوب گلندوک دارای 15 تن سکنه . ساکنین آن ...
پلنگ آواز قدیم . [ پ َ ل َ زِ ق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سیاه رود در بخش افجه از شهرستان تهران در 43هزارگزی جنوب غربی گلندوک دارای 185 تن ...
پلنگ پوش بهادر. [ پ َ ل َ ب َ دُ ] (اِخ ) نام یکی از سران سپاه سلطان حسین میرزا بایقرا (حبیب السیر چ طهران جزو 3 از ج 3 ص 260) که با وی د...
پوست پلنگ پوشیدن . [ ت ِ پ َ ل َدَ ] (مص مرکب ) جامه از پوست پلنگ به تن کردن . || (تعبیر مثلی ) سخت بدشمنی و معادات برخاستن : یا رسول ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.