گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پل وو نویسه گردانی: PL WW پل وو. [ پ ِ ] (اِخ ) ۞ مجموعه ٔ ارتفاعات کوهی از آلپهای بالا (دفینه ) درفرانسه و نیز نام قله ٔ آن کوه به ارتفاع 3954 گز. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی پلو پلو. [ پ ُ ل َ / لُو ] (اِ) طعامی است که از برنج کنند و در آن گوشت و کشمش و خرما و مانند آن با ادویه کنند و آن را اقسام است . اگر با یکی از... پلو پلو. [ پ ِ ل ِوْ ] (اِخ ) ۞ رجوع به پالااس شود. پلو پلو. [ پْل ُ / پ ِ ل ُ] (اِخ ) ۞ مرکز بخشی از ایالت کانتال در شهرستان موریاک دارای 2004 تن سکنه . پل و پا پل و پا. [ پ َل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پا. پر و پا : دریغ این بر و برز و بالای تورکیب دراز و پل و پای تو.فردوسی . پلو پونز پلو پونز. [ پ ِ ل ُ پ ُ ن ِ ] (اِخ ) ۞ پلوپونس . پلوپونزوس . شبه جزیره ٔ جنوبی یونان است که خود به شبه جزیره های متعدد تقسیم شده . این ناحیه... کلم پلو کلم پلو. [ ک َ ل َ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) پلوی که از کلم درست کنند و آن را به دو طریق درست کنند: 1 -کلم را خرد کنند و در پیاز و روغن سرخ نمای... پل و پخت پل و پخت . [پ ِ ل ُ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) قرارهای نهانی دو تن با یکدیگر. مذاکره و قرار و عهد مخفی . قرارداد در خفا. قرارداد نهانی . ساخت و... شل و پل شل و پل . [ ش َ ل ُ پ َ] (ص مرکب ، از اتباع ) شل و پر. و رجوع به شل شود. ماش پلو ماش پلو. [ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) پلوی که در آن ماش کنند. مرغ پلو مرغ پلو. [ م ُ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) طعامی مرکب از پلو و مرغ پخته . پلو که در آن مرغ پخته یا سرخ کرده نهند و سپس دم کنند. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود